0086-21-58386256
Be into something = spoken to like and be interested in something. صاحب علقه ؛ علاقه مند. شیفته. Intrigued. بهت علاقه مند شدم میخام باهات رل بزنم. دوست داشتن و علاقه داشتن به چیزی. enthusiast. + عکس و لینک.
معنی. بهرهمند. پخش صوت. معنی دارای بهره و نصیب؛ سودبرده؛ کسی که از چیزی یا کاری سود و بهره برده باشد. انگلیسی rewarded, blessed, profited by. عربی مكافأة المباركة المستفيد من قبل. ترکی ödüllendirildi, kutsandı ...
دارا بودن، لذت بردن، برخوردار شدن، بهره مند شدن از، برخوردار شدن از ... ، دانشنامه اسلامی، دیکشنری نام ها، هم خانواده یاب، تصویر مرتبط با کلمه، معنی در حل جدول کلمات متقاطع و ابزارهایی مانند ...
مند. [ م َ ] (پسوند) یعنی خداوند، با کلمه ٔ دیگر ترکیب کنند و تنها مستعمل نشده چون مستمند و دردمند و روزی مند و آزمند و آه مند. (فرهنگ رشیدی ). به معنی صاحب و خداوند باشد و بیشتر در آخر کلمات آید ...
معنی بهره مند. [ ب َ رَ / رِ م َ ] (ص مرکب ) کامیاب . متمتع و دارای حظ و نصیب . (ناظم الاطباء). برخوردار. محظوظ. بهره ور. صاحب حظ. (یادداشت بخط مؤلف ) : و از عدل و انصاف خود همگنان رابهره مند گردانید.
دارا بودن، لذت بردن، برخوردار شدن، بهره مند شدن از، برخوردار شدن از ... ، دانشنامه اسلامی، دیکشنری نام ها، هم خانواده یاب، تصویر مرتبط با کلمه، معنی در حل جدول کلمات متقاطع و ابزارهایی مانند ...
معنی دارای بهره و نصیب؛ سودبرده؛ کسی که از چیزی یا کاری سود و بهره برده باشد. انگلیسی rewarded, blessed, profited by. عربی مكافأة المباركة المستفيد من قبل. ترکی ödüllendirildi, kutsandı, yararlanıldı. فرانسوی …
معنی لذت بردن . [ ل َذْ ذَ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) درک خوشی کردن . مزه یافتن . رجوع به کلمه ٔ لذت و شواهد آن شود. انگلیسی enjoy, pleasure, revel, degust, enjoying. مرتبط برخوردار شدن، بهره مند شدن از، برخوردار شدن از، دارا ...
معنی کلمه بهره وری ... معنی بهره وری . [ ب َ رَ /رِ وَ ] (حامص مرکب ) بهره بری . (فرهنگ فارسی معین ). || بافایدگی . بهره داری . ... کامیاب و متمتع و بهره مند. (ناظم الاطباء). بهره مند.
معنی و نمونه جمله taste - همراه با مترادف و متضاد، تلفظ صوتی آمریکایی و بریتانیایی، چشیدن، لب زدن، مزه کردن، امتحان کردن، مزه دادن ... - از برکات طبیعت بهرهمندشدن - This milk tastes sour.
معنی بهره مند در لغتنامه دهخدا. بهره مند [ ب َ رَ / رِ م َ ] ( ص مرکب ) کامیاب، متمتع و دارای حظ و نصیب، برخوردار، محظوظ. بهره ور، صاحب حظ: و از عدل و انصاف خود همگنان رابهره مند گردانید. پس آن قوم که ...
ترجمه و معادل کلمه «بهرهمند شدن» به زبان انگلیسی به همراه تلفظ آنلاین توضیحات و مثال. 1 - to profit (فعل) 2 - to benefit (فعل)
2. Use of solar power will benefit all mankind. 2. استفاده از نیروی خورشیدی به تمام بشریت فایده خواهد رساند. معنی و ترجمه کلمه انگلیسی benefit به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. 1 - مزیت (اسم) 2 - مراسم ...
ترجمه انگلیسی "بهره مند". ترجمه و معنی انگلیسی کلمه و یا عبارت یا اصطلاح فارسی "بهره مند" عبارت است از enjoying, having a share, fortunate. عبارت های فارسی دیگر که معادل یا مشابه عبارت فارسی "بهره مند ...
بهره مند. [ ب َ رَ / رِ م َ ] (ص مرکب ) کامیاب . متمتع و دارای حظ و نصیب . (ناظم الاطباء). برخوردار. محظوظ. بهره ور. صاحب حظ.
- محظوظ شدن ؛ بهره مند شدن . تمتع بردن : لوح حافظ لوح محفوظی شود روح او از روح محظوظی شود. مولوی . و جمهور اهل قلم ازمطالعه ٔ آن محظوظ و بهره مند شوند. (تاریخ قم ص 2). - محظوظ کردن ؛ بهره مند کردن ...
سوالت رو اینجا بپرس همه سوال ها. معنی بهره مند شدن از - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.
(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). بدون سعی و عمل از مال و نعمتی بهره مند شدن : به جامع رو و دست مفتی بگیر که ای مفتی از مفت خوردن نفیر. (دستورنامه ٔ نزاری قهستانی چ روسیه ص 70 ،یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
واژگان مترادف و متضاد. نمایش تصویر. معنی. مستفید شدن. پخش صوت. معنی برخوردار شدن، بهره مند شدن، منتفع گشتن، سودبردن، بهره گرفتن. عربی مصلحة، مساعدة، ثبت، حفلة خيرية، ثنى، استفاد، أفاد، أبرئه ...
ترجمه و معنی انگلیسی کلمه و یا عبارت یا اصطلاح فارسی "بهره مند شدن" عبارت است از benefit, enjoy, luxuriate.. عبارت های فارسی دیگر که معادل یا مشابه عبارت فارسی "بهره مند شدن" هستند و یا کلمات این عبارت را دارند نیز در ذیل به همراه ...
gain 2 ( n ) =an increase in the amount of sth, especially in wealth or weight, e. g. a $3000 gain from our investment. =an advantage or improvement =financial profit. gain 1 ( v ) ( ɡeɪn ) =to obtain sth, especially sth that you need or want, e. g. The country gained its independence ten years ago. gain: به دست آوردن.
- مستفیض شدن ؛ شایع شدن : ... در اصطلاح علم حدیث و نزد فقها، مرادف کلمه ٔ مشهور است و جمعی دیگر از فقها بین مستفیض و مشهور فرق نهاده اند. ... بهره مند گشتن . - مستفیض کردن ؛ احسان کردن و نیکی بسیار ...
بهره مند. [ ب َ رَ / رِ م َ ] (ص مرکب ) کامیاب . متمتع و دارای حظ و نصیب . (ناظم الاطباء). برخوردار. محظوظ. بهره ور. صاحب حظ. (یادداشت بخط مؤلف ) : و از عدل و انصاف خود همگنان رابهره مند گردانید.
فرهنگ فارسی معین. (مُ تَ مَ تِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - برخوردار از چیزی ، بهره مند. 2 - کسی که عمره (زیارت بیت الله با شرایط خاص ) به جا آورد. بیشتر. ۲ واژه همقافیه. جستوجوی «تمتع» در لغتنامههای دهخدا ...